جدول جو
جدول جو

معنی لازم داشتن - جستجوی لغت در جدول جو

لازم داشتن
چیزی را خواستن و به آن احتیاج داشتن
تصویری از لازم داشتن
تصویر لازم داشتن
فرهنگ فارسی عمید
لازم داشتن
(سُ خُ زَ شُ دَ)
بدو نیاز داشتن. رجوع به لازم شود
لغت نامه دهخدا
لازم داشتن
نیاز داشتن احتیاج داشتن نیاز داشتن، لازم شدن، واجب گشتن ضرور شدن: پس لازم شود که نفس مرکب بود از اسطقسات. یا لازم شدن برهان (حجت دلیل)، ثابت شدن آن. یا لازم شدن بیع. مدت خیار آن گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لازم دانستن
تصویر لازم دانستن
ضروری دانستن، احتیاج داشتن
فرهنگ فارسی عمید
(سَ / سِ گَ دی دَ)
ضرورت داشتن. انفکاک نپذیرفتن
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ / تِ مَ)
مجازاً، خوش داشتن:
تو طبع و دل را هم شاد و تازه دار همی
که خسروی بتو تازه ست و مملکت بتو شاد.
مسعودسعد.
، تجدید کردن. از نو بکاربردن. احیا کردن:
در توحید زن کآوازه داری
چرا رسم مغان را تازه داری ؟
نظامی.
، مجازاً، خوشروی و خندان بودن. شادمان داشتن چهره. بشاش بودن. خود را شاد و مسرور نشان دادن. روی را تازه ساختن:
نشستیم هر دو برامش بهم
بمی تازه داریم روی دژم.
فردوسی.
ما را همی بخواهی پس روی تازه دار
تا خواجه مر ترا بپذیردز من مگر.
فرخی.
چشم امید بمژگان ترخود داریم
روی خود تازه به آب گهر خود داریم.
صائب
لغت نامه دهخدا
(مُ وَ عَ)
ببازی داشتن. سهل گرفتن. به بی اعتنائی برگزار کردن. شوخی پنداشتن. کوچک شمردن:
نخستین فطرت، پسین شمار
تویی، خویشتن را به بازی مدار.
فردوسی.
نگر تا نداری به بازی جهان
نه برگردی از نیک پی همرهان.
فردوسی.
از بهر تو جان بازی است پیشش
جان بازی او را مدار بازی.
مسعودسعد، استدراک، خریدن. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، اصطلاح مالی عهد صفوی بمعنی دریافت: مشاعل طلا و نقره و... به تأمینی مشعلدار باشی مقرر است که سال به سال از قرار تومارسان که بمهر ناظر و رقم اعتمادالدوله رسد مواجب بازیافت مینماید. (تذکرهالملوک ص 32 چ دبیرسیاقی). از خلعتی که به هرکس دهند ده یک قیمت واقعی بازیافت و برین موجب تقسیم میشود... (تذکرهالملوک چ دبیرسیاقی ص 65)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ سِ پَ کَ دَ)
سوکواری کردن. عزاداری کردن: امیر ماتم داشتن بسیجید. (تاریخ بیهقی). ماتم پسر سخت نیکو بداشت و هر خردمند که این بشنید بپسندید. (تاریخ بیهقی).
ماتم روزگار داشته ام
که دگر چون تو روزگار نداشت.
مسعودسعد.
ترا به محنت مسعودسعد عمر گذشت
بدار ماتم دولت که نیست جای مزاح.
مسعودسعد.
عادت عشاق چیست مجلس غم داشتن
حلقۀ شیون زدن ماتم هم داشتن.
عرفی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لازم دانستن
تصویر لازم دانستن
بایا دانستن
فرهنگ لغت هوشیار
سوک داشتن ماتم داشتن کسی را ماتم کسی داشتن، برای اوسوگواری کردن اقامه مراسم تعزیت جهت وی: عادت عشاق چیست ک مجلس غم داشتن حلقه شیون زدن ماتم هم داشتن، (عرفی آنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلاطم داشتن
تصویر تلاطم داشتن
متموج بودن (دریا) سخت بهم برآمدن (امواج دریا)
فرهنگ لغت هوشیار
نو کردن جدید کردن اجرا کردن، از نو بکاربردناحیا کردن، از نو بکار بردن، خوش داشتن، خوشروی بودن خندان بودن شادمان بودن (چهره)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لزوم داشتن
تصویر لزوم داشتن
بایستن لازم بودن ضرور بودن بایستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لرزش داشتن
تصویر لرزش داشتن
لترتعش
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از لرزش داشتن
تصویر لرزش داشتن
Lurch
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از لرزش داشتن
تصویر لرزش داشتن
tituber
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از لرزش داشتن
تصویر لرزش داشتن
tambalearse
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از لرزش داشتن
تصویر لرزش داشتن
kuyumba
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از لرزش داشتن
تصویر لرزش داشتن
cambalear
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از لرزش داشتن
تصویر لرزش داشتن
schwanken
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از لرزش داشتن
تصویر لرزش داشتن
chwiać się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از لرزش داشتن
تصویر لرزش داشتن
покачиваться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از لرزش داشتن
تصویر لرزش داشتن
لڑکھڑانا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از لرزش داشتن
تصویر لرزش داشتن
টলমল করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از لرزش داشتن
تصویر لرزش داشتن
โซเซ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از لرزش داشتن
تصویر لرزش داشتن
sendelemek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از لرزش داشتن
تصویر لرزش داشتن
wankelen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از لرزش داشتن
تصویر لرزش داشتن
よろめく
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از لرزش داشتن
تصویر لرزش داشتن
摇晃
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از لرزش داشتن
تصویر لرزش داشتن
להתנדנד
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از لرزش داشتن
تصویر لرزش داشتن
비틀거리다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از لرزش داشتن
تصویر لرزش داشتن
хитатися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از لرزش داشتن
تصویر لرزش داشتن
डगमगाना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از لرزش داشتن
تصویر لرزش داشتن
barcollare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از لرزش داشتن
تصویر لرزش داشتن
terhuyung-huyung
دیکشنری فارسی به اندونزیایی